برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان طالع ماه pdf از مهرسا_م با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهرسا_م مـیباشـد
موضوع رمان عاشقانه/همخـونه ای
خلاصه رمان طالع ماه
پريماه يه دختر تنهاست كه غمها و كمبودهای زيادی تـوی زندگيش داره .
سعی ميكنه اين كمبوداشو برطرف كنه . ولی هميشـه هم راه درست و نميره.
بعضی وقتا هم چوب ندونم كارياش و ميخـوره تصميم ميگيره
خـودش و وارد زندگی پسری بكنه تا بتـونه زندگی راحتی داشتـه باشـه ولی…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان کوچ مهسا زهیری
قسمت اول رمان طالع ماه
خالصه لبخندی بهش زدمو نشستم،ظرف غذارو درآورد و
جلوم گرفت،دستپخت مامانش حرف نداشت.
غذای اون روزو با خنده وشوخی و
شیرینکـاری های کتی وچند تا از همکـارای دیگـه خـوردیم.
وقت رفتن شـد،بازم بایـد پامو تـوی خـونه ای مـیذاشتم که
برام پر از معما بود،پر از سوال هایی که تـو ذهن من بود و
هیچ وقت جوابشو پیـدا نکردم.یه گذشتـه ی سرد و تاریک….
سوز سردی مـیومد اواسط آبان بود و هوای پاییزیش،
از در شرکت که بیرون اومدم تصمـیم گرفتم اون روزو پیاده
برم خـونه و یکم از صدای برگ درختا فیض ببرم،
حدودا پنج ایستگـاهی مـیشـد و تـوی اون هوای سرد یه جورایی
دیوونگی بود.
داشتم به طرف پارک که اون طرف خیابون بود مـیرفتم و
تـوی عالم خـودم وبه خاطرات گذشتـه ی سیاه و مبهم
خـودم فکر مـیکردم .سالنه سالنه مـیرفتم،
کسی نگرانم نمـیشـد همه عادت داشتن به نبودن من تـوی خـونه. یا تـوی
اتاق بودم یا سرکـار.
تنها کسی که ارتباط خـوبی داشتم بردیا داداشم بود و بعد از اون مامان گل!
اصال متـوجه نبودم که دارم از خیابون رد مـیشم،
خیابون خلوتی بود یه جورایی هیچ وقت تـوش مـگسم پر نمـیزد .
ولی از شانس نداشتـه ی من همون روز یه جنسیس زرد
با سرعت خدادتا داشت مـیومد.تا اومدم بگم یارب چه کنم
ماشین با سرعت جلوپاهای من که
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید