برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سیل چشم هات pdf از زهرا اسماعیل زاده با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا اسماعیل زاده مـیباشـد
موضوع رمان : تراژدی/عاشقانه
خلاصه رمان سیل چشم هات
دختری به اسم هانا که در روستایی اطراف تـهران زندگی مـیکند که گذشتـه تلخی دارد
آن هم فقط بخاطر بیاحتیاطی پدر و مادرش؛ اما از این گذشتـه تلخ با پیروزی بیرون مـیآیـد
که با آمدن روانشناسی در زندگیش و زندگیش به کل تغییر مـیکند اما نمـیداند
که حواس ارباب روستا را هم پرت خـودش کرده که یهو…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان استاد غیرتی من زهرا اسماعیل زاده
قسمت اول رمان سیل چشم هات
وارد بیمارستان شـدم بیمارستانی که در یه روستای کوچیک اطراف تـهران
بود؛ چون روان شناس بودم، مـیخـواستم ببینم کسی مشکلی داره تا کمکش کنم
کـارم این بود چندین مریض داشتم که االن از زندگی کردن، خیلی راضیاند
صحبت کردن با بقـیه و ارتباط برقرار کردن و درک کردنشون کـارم بود
از کـارم راضی بودم چون عالقه داشتم
وارد بخش شـدم به مریضهایی نگـاه کردم که روی تختـهای بیمارستان دراز
کشیـده بودن چندسالی بود که از خارج برگشتـه بودم ایران و مادر و پدرم خارج بودن؛ البتـه
مادرم همـیشـه با برگشتنم به ایران مخالفت مـیکرد!
راستش نفهمـیـدم که چرا از برگشتم به ایران مخالف بود! چون فواد رفیق چند
سالم، اینجا بود و برگشتـه بودم
جالبی این روستا و افرادی که اینجا زندگی مـیکردن، این بود
دختری با چشمهای نه چندان درشت و قهوهای، صورت سفیـد و گرد، بینی و
لبهای خـوشفرم و صورتی!باتعجب نگـاهم کرد که گفتم: مـیتـونم کمکت کنم؟
نگـاهش رو ازم گرفت و به یه گوشـه خیره شـد پوزخندی زد و گفت:
وقتی پدر_مادر آدم نمـیتـونن کمکت کنن، یه غریبه چهطور مـیخـواد کمکتکنه؟
من روانشناسم، مطمئنن مـیتـونم کمکت کنم!
نگـاهم کرد باصدای آرومـی گفت:
واقعا؟
آره
کـارتم که شمارم روش بود..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید