برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نعش pdf از حدیث مقدم با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان حدیث مقدم مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/جدیـد
خلاصه رمان نعش
آخر الزمان فرا مـیرسه و انسان ها و زامبی ها زندگی
مـیکنند پسری که اسم خـود را فراموش کرده با همنوعانش
برای غذا به بیرون شـهر مـیروند در این بین پسر مغز دوست
پسر دختری به نام سمر را مـیخـورد و احساسات او را دریافت
مـیکند پسر که مجذوب سمر شـده او را به محل زندگی
خـودشان مـیبرد
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان اینم مثل من باحاله
قسمت اول رمان نعش
دارم با زندگیم چکـار مـیکنم؟خیلی رنگم پریـده بایـد بیشتر برمبیرون
بایـد غذای بهتر بخـورم یه نگـاهی به بدنم مـیکنم
خیلی قوز کردم بایـد سعی کنم راست وایسم
اگـه راست وایسم مردم بیشتر بهم احترام مـیزارن آروم آروم قدم بر مـی دارم
چرا نمـیتـونم با مردم ارتباط برقرار کنم؟
پوف یادم اومد دلیلش اینه که من مردم!نگـاهی به اطراف مـیکنم
نبایـد به خـودم سخت بگیرم چون همه ی ما ُمردیم
به مرد گوشـه ی سالن خیره مـیشم اون یارو که صد در صدمرده
خدایا چقدر قـیافه هاشون مزخرفه
کـاش مـیتـونستم خـودمو معرفی کنم ولی حتی اسمم یادمنمـیاد
فقط یادمه با “تی”شروع مـیشـه دیگـه بقـیشو یادم نیست نه
اسممو یادمه نه خانوادمو نه شغلم
از ایستگـاه بازرسی عبور مـیکنم
مردی که اونم مثل من مرده با دستگـاهی که حتی اونم
اسمشو یادم نمـیاد بدنمو بازرسی مـیکنه کـار هر روزشـه
اتـوماتیک وار این کـار رو انجام مـیـده
با دستـهای بی جونم آروم زیپ سیوشرتمو بالا مـیکشم فکر کنم
لباسم نشون مـیـده که بیکـار بودم
به بقـیه نگـاهی مـیکنم و حدس مـیزنم قبلا چکـاره بودن
از کنار مرد که جارو دستش بود عبور مـیکنم اون نظافت چیبوده
به مکـان تحویل چمدون ها مـیرسم به پسر نگـاه مـیکنم
اون بچه پولداره!مدیر عامل یه شرکت بزرگ بود….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید