برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق به یک آلفا pdf از زهرا .ن با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا .ن مـیباشـد
موضوع رمان : ترسناک/عاشقانه/غمـگین/تخیلی
خلاصه رمان عشق به یک آلفا
دختری به زلالی اب …..
به زیبایی خـورشیـد ….
سلن راد دختره مھربون ولی لجباز ….
مردی مرموز ….
دنیایش به تاریکی شب ….
ساتکین اندرا مردی با دلی سنگی ولی مھربان.
خب در ادامه سرنوشت این دوتا رو روبری ھم قرار مـیـده واین دوتا عاشق
ھم مـیشن اما با ورود برادر سلن که ھمه فکر مـیکردن مرده و تـوی
رسیـدن سلن به ساتکین وقفه مـیندازه .وایا سلن وساتکین به ھم
مـیرسن چه کسی مـیـدونه اینده چه چیزی براشون رقم زده..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تـو سهم منی
قسمت اول رمان عشق به یک آلفا
(سلن)
باصدای الارم گوشیم بیـدار شـدم یه نگـاه به ساعت انداختم ۹بود از تختم
بلند شـدم وبه سمت سرویس اتاقم رفتم بعد از گرفتن یه دوش به
سمت کمدم رفتم یه دست لباس راحتی برداشتم وپوشیـدم جلوی مـیز
ارایشم نشستم وموھای قھوه ایم که تا کمرم مـیرسیـد رو خشک کردم
تـو اینه به خـودم نگـاه کردم…
پوست سفیـد وصاف .چشمای سبز تیره .ابروھای ھشتی
دماغ کوچیک وقلمـی .قدمم که ۱۷۵ بود وخدارو شکر لاغر بودم .
دست از انالیز صورتم برداشتم وبه سمت اشپزخـونه رفتم …
من:مامان جون کجایی ؟
مامان:بیا دخترم تـو اشپزخـونه ام .
من:اومدم
مامان:صبح بخیر دختر خـوشگلم
من:صبح تـوام بخیر مامان جونم .
مامان:بیا صبحونه بخـور
من:مامانی بابا نیست ؟
مامان:نه دخترم امروز بابات قرار داد داشت زود تر رفت.
من:اھان.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید